خلاصه کتاب نخلهای وحشی نوشته ویلیام فاکنر

کتاب نخلهای وحشی نوشته ویلیام فاکنر متشکل از دو پیرنگ است. این دو پیرنگ بدون در نظر گرفتن توالی و ظرف زمانی وقوع رخدادها روایت شده اند. که در بعضی نقاط به موازات هم روایت شده و در بعضی مواقع نیز باهم تلاقی پیدا می کنند. داستان با هری، کارآموز فقیری که دوره آموزشی خود را در بیمارستان به پایان می رساند، آغاز می شود. او در یک مهمانی با شارلوت ملاقات می کند که شوهر و دو فرزندش را رها می کند تا با او فرار کند. آنها با پس انداز اندک و خرده کارهایی که انجام می دهند. از طریق شیکاگو به کلبه ای در ویسکانسین و سپس معدنی در یوتا نقل مکان می کنند. در آنجا شارلوت باردار می شود. هنگامی که شارلوت پس از تلاش برای سقط جنین می میرد. شوهر شارلوت به ملاقات هری می آید و یک قرص سیانور به او می دهد.

داستان دوم درباره پیرمردی است که حبسش را در مزرعه ای در می سی سی پی می گذراند. هنگامی که رود می سی سی پی طغیان می‌کند. به او دستور داده می‌شود که با قایق مردم را از پشت بام‌ها نجات دهد. او زن بارداری را نجات می دهد، اما جریان آب آنها را به پایین رود می راند. او موفق می شود روی تپه ای قایق را به خشکی برساند. و زن همانجا بچه اش را به دنیا می آورد. بعداً یک قایق موتوری دولتی به سویشان می آید و آنها را سوار با قایق با خود به سوی نیو اورلئان می برد. آنها به طریقی از چنگ مامورین فرار کرده و پیرمرد زن و نوزادش را تا محلی که زن می شناسد می رساند. سپس خودش را به مزرعه می رساند و در آنجا به جرم فرار 10 سال به مدت زمان حبسش اضافه می شود.