خلاصه کتاب تاتار خندان نوشته غلامحسین ساعدی
راوی داستان تاتار خندان پزشک خجالتی جوانی است. وی پس از بی وفایی معشوقش که به قصد ازدواج با شخص دیگری به خارج می رود از همه چیز و همه کس زده می شود. و سرانجام پس از دو سه ماه تردید و دودلی دست به کاری می زند که باورش برای هر که او را می شناسد سخت استا. وی با تقاضای انتقال به روستایی به نام تاتار از شغلش در بیمارستان استعفا می دهد. در آنجا به راحتی با روستاییان کنار می آید و مورد محبتشان قرار می دهد. مدتی بعد با آقای اشراقی که مدیر مدرسه آنجا و مردی خوش فکر است دوست می شود. در همین حین دختری به نام فاطمه که مدتی با شوهرش در شهر زندگی کرده و اکنون به ده بازگشته است آشنا می شود.
فاطمه سعی می کند به او نزدیک شود اما پزشک بنابه دلایلی همواره به او بی اعتنایی می کند. تا اینکه روزی پری دختر آقای اشراقی به ده می آید و پیش پدر ماندگار می شود. با آمدن پری که دختری تحصیل کرده و فهمیده است. شور و نشاطی در روحیه پزشک به وجود می آید. که موضع وی را در برابر ابراز علاقه فاطمه مشخص می کند. دوستی پزشک و پری با توجه به محدودیت محیط روستا و دعوتهای پیاپی آقای اشراقی خیلی زود عمق می گیرد و سرانجام با صحنه سازیها و ترفندهای دوستان پزشک که برای دیدار وی به روستا آمده اند به ازدواج آن دو می انجامد. در همین اثنا فاطمه هم که از جوابهای سربالای دکتر به ستوه آمده به دعوت شوهرش به شهر برمی گردد. تاتار خندان نوشته غلامحسین ساعدی را انتشارات به نگار منتشر کرده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.