ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

نگاهی به کتاب پسران آمریکایی اثر جیسون رینولدز و برندون کیلی

رشاد و کوین هر دو دانش آموز دبیرستان اسپرینگفیلد هستند. آن دو گرچه دوستان مشترکی دارند اما هرگز با یکدیگر ارتباط برقرار نکرده اند. رشاد سیاه‌پوست است و پدرش همواره به او در خصوص اهمیت نظم و انضباط برای مردان جوان سیاه‌پوست سفارش کرده است. پدر رشاد ابتدا به ارتش و سپس نیروی پلیس پیوسته و همواره به رشاد می گوید که پیوستن به ارتش بهترین فرصت برای موفقیت یک سیاه پوست در ایالات متحده است. به همین دلیل، رشاد به عضویت سپاه آموزش افسران ذخیره یا ROTC در می آید. با این حال، رشاد ترجیح می دهد وقت خود را صرف نقاشی و معاشرت با دوستانش به نام های: انگلیش، شانون و کارلوس کند. کوین سفید پوست است و پدرش در افغانستان کشته شده است. کوین با مادرش و برادر کوچکترش ویلی زندگی می کند. بهترین دوستان کوین دوایر و گزو هستند که آن طرف خیابان زندگی می کنند. برادر گزو، پل، افسر پلیس است و از زمانی که پدر کوین درگذشته، نقش پدر را برای کوین بازی کرده است. کوین، دوایر و گزو در تیم بسکتبال به همراه انگلیش حضور دارند.

یک روز جمعه، رشاد و کوین هر کدام در حال برنامه ریزی برای رفتن به مهمانی با دوستان خود در خانه گزو و پسر عموی پل، جیل هستند. کوین عاشق جیل است. در راه مهمانی، رشاد در جری کرنر مارت می ایستد تا چیپس و آدامس بخرد. رشاد در حال برداشتن چیپس است که برادرش اسپونی پیامک می دهد. گوشی او در کیفش است، آن را روی زمین می گذارد و زانو می زند تا گوشی را بیرون بیاورد. در حالی که زانو زده است، زنی که پشت سر او ایستاده بود، به عقب گام بر می دارد و با او برخورد می کند و هر دو به زمین می افتند و چیپس‌های رشاد در راهرو پخش می شوند. افسر پلیس سرمی رسد و می پرسد چه اتفاقی افتاده است، اما قبل از اینکه رشاد یا زن توضیح دهند، احساس می کند رشاد قصد دزدی داشته است. افسر پلیس رشاد را به بیرون می کشاند، دستبند به او می زند، به زمین می اندازد و شروع به کتک زدن می کند. در همین حال، کوین و دوستانش در کوچه کناری منتظر بودند. وقتی کوین به سراغ جری می رود، می بیند که افسر پلیس با رشاد چه می کند. او افسر پلیس پل را می شناسد. و به دوستانش می‌گوید فرار کنند و وقتی به اندازه کافی دور شدند، اتفاقی که افتاده را توضیح می‌دهد و به گزو می‌گوید که برادرش را دیده است. هر سه تصمیم می گیرند به مهمانی بروند و سعی کنند قضیه را فراموش کنند.

آخر هفته، رشاد در بیمارستان در حالی که بینی و دنده‌هایش شکسته از خواب بیدار می‌شود و به او گفته می‌شود که باید همانجا بماند تا پزشکان بتوانند خونریزی داخلی او را کنترل کنند. اخبار محلی فیلم هایی از ضرب و شتم پل رشاد به دست می آورد و شروع به پوشش داستان می کند. آن هفته در مدرسه همه از اتفاقی که برای رشاد افتاده است صحبت می کنند. کوین احساس تعارض می کند زیرا او فقط جنبه خوب پل را دیده است و رشاد را نمی شناسد. روز سه‌شنبه، شخصی روی پیاده‌رو روبروی مدرسه گرافیتی کشیده است که می‌گوید: «رشاد امروز دوباره غایب است». این پیام بین کسانی در مدرسه که معتقدند رشاد بی گناه بود و کسانی که معتقدند پل فقط کارش را انجام داده محل بحث و اختلاف می شود. وقتی رشاد تصویری از گرافیتی را می‌بیند، می‌ فهمد که کار کارلوس است.

اسپونی و دوستش، بری، برنامه ریزی می کنند تا جمعه آینده علیه اداره پلیس تظاهرات کنند. گزو همچنان وفاداری کوین را زیر سوال می برد. در ابتدا، کوین می‌خواهد باور کند که پل فقط تلاش می‌کرده کارش را انجام دهد، اما او نمی‌تواند آنچه را که بیرون جری کرنر مارت دیده فراموش کند. روز پنجشنبه، کوین پیراهنی در مدرسه می‌پوشد که روی آن نوشته شده: «من راهپیمایی می‌کنم. شما چطور؟” مربی تیم بسکتبال به بازیکنان می‌گوید که به راهپیمایی اعتراضی نروند و به کوین می‌گوید که با مادرش تماس می‌گیرد تا درباره پیراهنش به او بگوید. مادر کوین که قضیه مطلع می شود به مخالفت با وی بر می خیزد اما کوین می گوید که او تنها از آنچه که به آن اعتقاد دارد دفاع می کند، همان کاری که پدرش انجام داده. دکتر روز پنجشنبه رشاد را از بیمارستان مرخص می کند و رشاد قصد دارد روز بعد به تظاهرات بپیوندد. کوین یک خودروی پلیس تانک مانند را می بیند که به سمت مدرسه حرکت می کند و نگران امنیت معترضان است. با این حال، پس از صحبت با جیل، می‌فهمد که سیاه‌پوستان هر روز زیر سایه ی ترس از خشونت پلیس زندگی می‌کنند و باید عاقبت روزی خود را در معرض خطر قرار دهند و علیه این واقعیت تلخ صحبت کنند. رشاد و کوین به همراه جمعیت عظیمی از جری کرنر مارت به سمت اداره پلیس راهپیمایی می کنند، جایی که بری اسامی سیاه پوستان غیرمسلح کشته شده توسط افسران پلیس را با صدای بلند می خواند. بدین ترتیب پدیده ی تبعیض نژادی که این بار خود را در کسوت خشونت ورزی پلیس نشان می دهد موجب نزدیکی رشاد و کوینی می شود که پیش از این هیچ آرمان و هیچ حرف مشترکی بایکدیگر نداشته اند که پیوند دوستی شان را بر آن استوار سازند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
شروع به تایپ کردن برای دیدن محصولاتی که دنبال آن هستید.