کتاب اسکارلت اثر الکساندرا ریپلی

کتاب اسکارلت اثر الکساندرا ریپلی در حقیقت ادامه ماجراهای رمان بربادرفته است. نویسنده این کتاب که چارلستون نیز در فهرست آثارش دیده می شود. داستان با مراسم خاکسپاری ملانی آغاز می شود. شخصیت اصلی داستان پس از برخورد سرد مردم آتلانتا با وی تصمیم می گیرد به تارا بازگردد. اما از تارا نیز چیزی جز ویرانه ای باقی نمانده. هیچ آرامش و دلخوشی ای در آنجا وجود ندارد. پس تصمیم می گیرد بچه هایش را پیش خواهرش بگذارد و ترتیب قراردادی را بدهد که موجب رونق کار اشلی شود. وی نامه ای دریافت می کند. در نامه نوشته شده رت به خانواده ی خود گفته چون او حاضر نیست از کار دست بکشد او را ترک کرده. به همین دلیل تصمیم می گیرد نزد خانواده او برود. پس از مدتی ماندن در آنجا بدون اینکه به کسی خبر دهد در حالی که باردار است به ایرلند بازمی گردد. بخشی از زمین های خانواده اوهارا را می خرد و اینگونه به عنوان بزرگ خانواده شناخته می شود.

او نمی خواهد رت فرزندش را ببیند. سرانجام هم وقتی فرزندش چهارساله می شود تصمیم میگیرد دوباره ازدواج کند. در این زمان در ایرلند شورش هایی علیه زمینداران اتفاق می افتد. او که برای گرفتن لباس عروسی اش به شهر رفته رت را می بیند. از دوست رت می شنود که او به تازگی همسرش را از دست داده و با شنیدن خبر ازدواج آشفته شده آنجا بازگشته است. هنگامی که به املاکش باز می گردد متوجه می شود علیه او هم شورش شده است. رت به موقع می رسد و جان او را نجات میدهد و فرزندش را می بیند و اعتراف می کند او را دوست دارد. اسکارلت نوشته الکساندرا ریپلی بیشتر از بربادرفته به شخصیت و تفکرات وی پرداخته است. این کتاب را نشر البرز با ترجمه مریم بیات منتشر کرده است.