گور و گهواره سه داستان کوتاه نوشته غلامحسین ساعدی است که انتشارات آگاه آن را در سال 1356 منتشر کرد. داستان های این مجموعه عبارتند از زنبورک خانه، سایه به سایه و آشغالدونی.

زنبورک خانه: ماجرای پیرمردی است که راوی داستان را به خانه خود دعوت می کند. پیرمرد زندگی فقیرانه ای دارد و با زن و سه دخترش در اتاقی زندگی می کند. پس از شام پیرمرد جوان را نصیحت می کند که ازدواج کند. و او را در انتخاب یکی از دخترانش آزاد می گذارد. راوی دختر کوچکتر را انتخاب می کند. بنا می شود فردا با او عقد کند. صبح فردا راوی پس از عقد دختر به همراه پیرمرد و خانواده اش به همان اتاق می آیند. به حجله ای که در حقیقت گوشه ای از همان اتاق است می روند. اما تا صبح با شیطنت دو خواهر دیگر خلوتشان به هم می خورد.
سایه به سایه: جوان بی سر و پایی ساکن خانه زنی می شود و بنابه تلقین های او به کارهایی نظیر جیب بری رو می آوردو جوان گرچه آسمان جل است. اما برای خود اصولی دارد و برای به دست آوردن پول دست به هرکاری نمی زند. از آدم فروشی بیزار است به همین دلیل با مامورینی که به دنبال دو دانشجو می گردند همکاری نمی کند و الخ.
آشغالدونی: داستان سوم مجموعه گور و گهواره است که قصه پدر و پسری است که از راه گدایی امرار معاش می کنند. آنها به مردی بر می خورند که از آدمهای فقیر خون می گیرد. پسر که علی نام دارد خون می دهد اما پدر که بیمار است به سفارش مرد روانه بیمارستان می شود. در آنجا علی با دختری به نام زهرا آشنا می شود. زهرا و دیگر همدستانش علی را مجبور به فروختن پلویی می کنند که از بیمارستان دزدیده شد و ….

ناموجود