خلاصه کتاب ترانه ایزا نوشته ماگدا سابو

در کتاب ترانه ایزا وقتی شوهر اتی می میرد، دخترش ایزا اصرار می کند که مادرش خانه‌شان در حومه شهر را رها کند و به بوداپست برود. اتی که از جامعه و خانه‌اش آواره شده است، سعی می‌کند جای خود را در این زندگی جدید پیدا کند. اما به نظر نمی‌رسد که این کار مطابق میلش جلو برود. او کفر خدمتکار را در می آورد، غذا را بیرون پنجره آویزان می کند چرا که به یخچال اعتماد ندارد. و در ساده لوحی، یک زن بدنام را به صرف چای دعوت می کند. کتاب ترانه ایزا داستان زنی است که همراه زندگی خود را از دست می دهد و مادری که تلاش می کند به دختری نزدیک شود که هرگز واقعاً او را نشناخته است. این کتاب به تقابل دنیای قدیمی و مدرن و باورهایی که ما در طول زندگی می سازیم می پردازد.

این کتاب را نگار شاطریان ترجمه کرده و در سال 1400 انتشارات بیدگل آن را منتشر کرده است.