مشخصات کتاب آهسته وحشی می شوم
> نویسنده: حسن بنی عامری
> ناشر: نشر چشمه
>تاریخ چاپ: 1386
> نوبت چاپ: دوم
> جلد: شومیز
> قطع: رقعی
>تعداد صفحه : 296
> شابک : 9789643622466
> وضعیت کیفی: عالی
خلاصه کتاب آهسته وحشی می شوم
زنی دست چپ اش را می فروشد تا در حادثه ای ساختگی، با قطع کردن اش در برابر خلبان و دکتر هلی کوپتر امداد، گذشته ای عاشقانه و تلخ و پر حادثه را به یاد آن ها بیاورد. او به دنبال هویت خودش هم هست. پدرش را در وجود سعدی عطار ـ تنها سیاه باز باقی مانده از نسل سیاه بازان ـ جست و جو می کند. نشانه هاش هم کاملاً با او و گذشته اش مطابقت دارد. سعدی از کار او راضی نیست. معرفی اش می کند به دکتری تا با اجاره دادن رحم اش خرج سنگین زندگی خودش و مردی را که قطع نخاع است و با او زندگی می کند دربیاورد. او چندین بچه را با همین روش به دنیا می آورد. و آخرین اش نوزادی است سیاه پوست از پدری که ژنرال عراقی بوده است و از مادری که افغانی ست.
ژنرال با دیدن دست گیری صدام حسین از تلویزیون خودکشی می کند و در آخرین لحظه به زن اقرار می کند که حتا اجاره ی رحم او با نقشه قبلی بوده است. زن در پی گیری های چند ماهه اش برای شناسایی خلبان و دکتر به گذشته ی رنگین آن ها می رسد و عاشقی شان به دختری که در کردستان (با اسم وحشی) یاغی بوده است و آن ها مامور به دست گیری اش بوده اند و هر دو با دلیلی کاملاً شخصی عاشق اش می شوند و با دلیلی نه زیاد شخصی مجبور به کشتن اش هستند. وحشی تیر می زند به پیشانی خودش و خون هم شره می کند بر برف کوهستان. اما هیچ کس جنازه اش را نمی یابد. وحشی به شدت شبیه زن است. بخصوص که گذشته اش با سعدی در ارتباط است. سعدی پدر او هم هست. زن در اوج آگاهی از گذشته و حالش، و در اوج نا امیدی از هویتی که می خواهد و نمی خواهدش، تصمیم می گیرد دست اش را طبق نقشه ی خودش قطع کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.