دانیل دفو که پرورده یک خانوادهی متعصب مذهبی بود ابتدا قرار بود کشیش شود اما به بازرگانی روی آورد و بهزودی با مشکلات مالی مواجه شد و اعلام ورشکستگی کرد. در آن زمان در اروپا اگر بازرگانی ورشکست میشد، او را به زندان میانداختند و بسته به میزان بدهیاش میبایست سالهایی را در زندان بگذراند. پس از آزادی از زندان، دفو که متأهل بود و هشت فرزند داشت، به کارهای دیگر روی آورد و حتی به سمت بازرس بخت آزمایی ملی در بریتانیا منصوب شد. او در آن زمان به مقالهنویسی روی آورد و با نوشتن مقالاتی تلاش میکرد در امور سیاسی، مذهبی و اجتماعی زمانهاش تأثیرگذار باشد. مقالهای تند و آتشین نوشت و از سختگیریهای متشرعان کلیسای انگلستان انتقاد کرد و خواهان محدودیت قدرت کلیسا و گسترش آزادیهای مدنی شد. این مقاله برایش دردسر تازه ای به بار آورد. او را بازداشت کردند و دوباره به زندان افکندند. در سال ۱۷۱۴ دفو به خدمت رابرت هرلی که نخست وزیر انگلستان بود درآمد. هرلی نسبتاً لیبرال بود. دفو هر هفته در هفتهنامهای که رابرت هرلی با نام «رویو» انتشار میداد مقالاتی در تأیید سیاستهای دولت مینوشت. سرانجام پس از این ماجراها، او در شصت سالگی نخستین رمانش، «رابینسون کروزو» را نوشت و یکشبه مشهور شد.
سرگردانی های قهرمانانه یک مرد و رابینسون کروزو
نخستین رمان دانیل دفو با عنوانی بسیار بلندبالا انتشار یافت. نام این رمان : «زندگی و ماجراهای شگفتانگیز ماجراجویی به نام رابینسون کروزو، دریانوردی از یورک که ۲۸ سال در جزیرهای دورافتاده و غیرمسکونی در سواحل آمریکا، در نزدیکی مصب رودخانهی بزرگ اورونوک بهسر برد. زیرا کشتی او غرق شده بود و همهی سرنشینان آن به غیر از او جان باخته بودند؛ همراه با روزنوشتهای او که در آن شرح میدهد چگونه دزدان دریایی او را نجات دادند – به قلم خودش.»
میبینیم که در آن زمان، هنوز مرسوم نبود که کتابها را در روزنامهها معرفی کنند و چکیدهای از داستان را در پشت جلد کتاب بیاورند. عنوان این رمان در واقع خلاصه از خود این رمان است.
دستنوشته های رابینسون
رابینسون کروزو: به گمانم سیاُم سپتامبر بود که من وارد این جزیرهی وحشتناک شدم. در این فصل در اروپا پاییز است و روزها بهتدریج کوتاه میشوند. (…) بعد از ۱۲ روز متوجه شدم که اگر به فکر چارهای نیفتم به خاطر نبود قلم و دوات و کتاب و تقویم، حساب زمان از دستم درمیرود و ممکن است کار به آنجا برسد که حتی دیگر نتوانم یکشنبه را از روزهای دیگر هفته تشخیص بدهم. برای پیشگیری از بهوجود آمدن چنین معضلی، به این ترتیب عمل کردم: روی یک تکه چوب که در بدو ورودم به جزیره به شکل صلیب در خاک فروکرده بودم، نوشتم: من در تاریخ ۳۰ سپتامبر سال ۱۶۵۹ وارد این جزیره شدم.
اهمیت رابینسون کروزو
رابینسون کروزو همانطور که از عنوانش پیداست، داستان یک بازرگان کشتیشکسته آلمانیتبار است که به مدت ۲۸ سال در یک جزیره بهتنهایی بهسر میبرد و تلاش میکند تمدن اروپایی را یکتنه در آن جزیره بنا نهد. او با یک مرد محلی رنگینپوست به نام «جمعه» آشنا میشود و تمدن اروپایی را به او هم تحمیل میکند و از او به اصطلاح یک انسان متمدن و البته مسیحی میسازد. باید در نظر گرفت که در آن زمان امپراطوری بریتانیا بر بخش عمدهای از جهان حکومت میکرد و مستعمرههای بیشماری در نقاط گوناگون جهان داشت. همچنین بردهداری و بازرگانی دریایی رونقی داشت که دیگر هرگز از آن برخوردار نشد. رابینسون کروزو را میتوان یک اثر تلفیقی بهشمار آورد: تلفیقی از سفرنامه، رمان حادثهای و رمان اتوپی یا آرمانگرا. اهمیت رابینسون کروزو در این است که برای نخستین بار انسان غربی از چیستی و کیستی خود در برابر طبیعت دفاع میکند، و او که تا چندی پیش خود را در برابر خداوند بیاراده تصور میکرد، اکنون با وجود اعتقاد عمیق به مسیحیت، فردیتش و اعتقاداتش و مبادی آداب بودنش را به نمایش میگذارد. رابینسون کروزو در دامن طبیعت و بدون حمایت امپراطوری بریتانیا، وحشی و خوار و ذلیل نمیشود، بلکه همچنان متمدن باقی میماند و حتی موفق میشود تمدن را به «جمعه» هم بیاموزاند و او را در خدمت مقاصدش به کار وادارد.
عاقبت کروزوـه ای دفو
دانیل دفو رمانهای حادثهای دیگری هم نوشته است. آنها هم در زمان خود موفق و پرفروش بودند، اما نه به اندازهی رابینسون کروزو که از آن بهعنوان پرفروشترین رمان جهان در همهی دورهها یاد میکنند. دانیل دفو در ۲۵ آوریل ۱۷۳۱ در یک پانسیون در محلهای در لندن، در فقر و تنگدستی درگذشت. داراییاش را در زمان حیات به اسم یکی از فرزندانش کرده بود و او که ناخلف از کار درآمده بود، پدر را در تنگدستی به حال خود رها کرد تا بمیرد.