ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

آیا آرزوی بازگشت به گذشته و زندگی در آن را دارید؟ چه چیز بهتر از آنکه به گذشته بازگردیم و آن را مانند پتویی گرم دور خود بپیچیم تا از سرمای واقعیتهای غیرمنتظره و ناشناخته آینده در امان بمانیم؟

چه چیز لذتبخش تر از آنکه خود را به گرمای روزهای روشن گذشته بسپاریم؟ روزهایی که در آنها شادی ها بسیار و نگرانی ها اندک بودند. چه چیز خواستنی تر و رویایی تر از دوران کودکی و نوجوانی که بار مسئولیتی بر شانه هایمان سنگینی نمی کرد و زندگی ساده تر و بهتر بود؟

لحظات ناب کودکی در پارک و زمین بازی، روزهایی که تنها چیزی که ذهنمان را به خود مشغول می کرد تماشای تلوزیون یا خوردن عصرانه پس از تعطیلی مدرسه بود.

آن دقایق و ساعات خوشی که به تماشای برنامه کودک می نشستیم یا با خانواده به پیک نیک و مهمانی می رفتیم. گذشته نیز مانند آینده در هاله ای سحرآمیز و گمراه کننده فرو رفته است. همانگونه که بسیاری از ما هنگام فکر کردن به آینده به دلواپسی ها، آشفتگی ها و نگرانی هایی می اندیشیم که ممکن است هرگز رخ ندهند موقع فکر کردن به گذشته هم از نقاط تاریک و غم های آن دوره چشم پوشی می کنیم. همانگونه که آینده را بدتر از آنچه رخ خواهد داد تصور می کنیم، گذشته را نیز نیک تر از آنچه واقعا بوده می بینیم.

وقتی در ذهن خاطره ای ازدوران کودکی را مرور می کنیم آن دوره را نه همانگونه که بوده بلکه آنگونه که دوست داریم بوده باشد تصور می کنیم. این کار به ما احساس امنیت و آرامش می دهد، احساساتی خوشایند که موجب می شوند انسان ها ساعت ها و روزها در خیالشان غوطه بخورند و عاشقانه به آسایش نابی که فکر می کنند داشته اند غبطه بخورند. مجموعه ای از تمامی این احساسات است که در ما احساسی به نام نوستالژی ایجاد می کند.

بر اساس یافته های آلن هرش:(( نوستالژی نوعی ادراک عصبی- روانشناختی به معنای وجود نوعی تمایل برای ایده آل سازی گذشته است. که در آن فرد با زدودن زنگار غم ها و ناکامی ها از خاطرات از آن ها تصویری ایده آل در ذهن خود به وجود می آورد.))

وقتی به گذشته فکر می کنیم اغلب احساسات خوش زودگذر و روزهای شیرین گذشته را به یاد می آوریم نه لحظاتی که در دل غم یا نگرانی ای داشته ایم. معنای نوستالژی تنها در خاطرات و گذشته ی ما ریشه ندارد بلکه بیشتر با احساسات ما در ارتباط است. ما بین احساساتی که به آنها نیاز داریم و خاطراتمان پلی می سازیم تا از رهگذرش بتوانیم بازهم احساس خوشی را که فکر می کنیم روزی در مدرسه یا پارک داشته ایم مجددا تجربه کنیم چرا که فکر می کنیم آن روزها بهتر از دقایق و لحظاتی بوده اند که اکنون سپریشان می کنیم. نوستالژی حتی می تواند از محدوده ی ذهن ما نیز فراتر رفته و به وادی اشیا و مکان ها نیز پا بگذارد به اسباب بازی ای که در کودکی هدیه گرفته ایم یا مکانی که در اردوی علمی مدرسه از آن بازدید کرده ایم.

دکتر اریکا هپر کارکرد نوستالژی در گروههای مختلف سنی را از هم متفاوت می داند؛ به عقیده ی او نوستالژی دوست ترین گروه سنی ۲۵ تا ۴۰ ساله ها هستند و افراد از میانسالی به بعد رفته رفته تمایلات نوستالژی خواهانه شان کمتر می شود. یافته های ریکا هپر به نظر صحیح می آیند چرا که منطقی است انسان ها در پرچالش ترین و متزلزل ترین دوره عمرشان به احساس سادگی و امنیت روزهای کودکی پناه ببرند. در دهه ی سوم و چهارم عمرتان با تغییرات عمیقی در هرآنچه پیشتر از زندگی فهمیده بوده اید مواجه می شوید و برای یافتن راه استقلال و ساختن زندگی شخصیتان دچار چالش های بزرگی خواهید بود، گرچه نتایج تحقیقات بارها و بارها بر جنبه های مثبت نوستالژی تاکید ورزیده اند با این وجود ممکن است افراط در این موضوع سرنوشتمان را در ادامه عمر تحت تاثیر خود قرار دهد.

آیا نوستالژی با افسردگی ارتباط دارد؟

سالها افرادی را که بیش از حد به نوستالژی پناه می بردند، انسانهایی افسرده در نظر می گرفتند و پرداختن وسواس گونه به خاطرات به عنوان نشانه ای از افسردگی و امتناع از لذت بردن از زمان حال و کمبود تعهد و دلبستگی نسبت به آینده تعبیر می شد.

جان تیرنی معتقد است نوستالژی از قرن ۱۷ به منزله ی نوعی بیماری روحی روانی در نظر گرفته می شده است. تحقیقات کنونی نیز حاکی از ان است که میان افسردگی و نوستالژی رابطه ی مستقیم وجود دارد.

تداعی آنچه در گذشته برایمان رخ داده می تواند به منزله ی تلاش برای رهایی از احساس تنهایی و اضطرابی در نظر گرفته شود که در شرایط فعلی گرفتارش هستیم، امری که علاوه بر القای احساس آرامش و امنیت به شکل غیرمستقیم موجب بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی ما نیز می شود. بسیاری از مردم وقتی با خشنودی و علاقه از گذشته حرف می زنند به اینده نیز بیش از پیش امیدوار می شوند.

آنچه در مورد نوستالژی باور داریم

می توان گفت که تقریبا همه مان آرزوی بازگشت به گذشته را داریم. به گزارش نیویورک تایمز:(( اغلب شرکت کنندگان در یک نظر سنجی درباره نوستالژی اظهار داشته اند که در طول هفته دست کم یک بار حس نوستالژی در آنها برانگیخته می شود و تقریبا نیمی از آنها نیز گفته اند در طول هفته سه یا چهار بار آن را تجربه می کنند.))

نوستالژی نیز مانند غم و شادی در میان تمام انسانها فارغ از نژاد، مذهب، ملیت و فرهنگ احساسی مشترک است. همه ی ما از گذشته یاد می کنیم حتی اگر این گذشته دقیقا همانی نباشد که پشت سرش گذاشته ایم. این قابلیت به ما این امکان را می دهد که احساس نوستالژی و تعلق خاطر نسبت به گذشته را در سایر انسانها نیز درک کنیم. اگر نوستالژی نبود نمی توانستیم با کسانی که کودکی ناخوشایندی داشته اند همدردی کنیم و میان آنچه برای خود و دیگران در گذشته اتفاق افتاده ارتباط برقرار کنیم.

نوستالژی به زندگی ما معنا می بخشد

گذشته بیش از آینده به ما امید و انگیزه برای ادامه دادن به زندگی می دهد. به جای اینکه با آینده ی ناشناخته مان دست و پنجه نرم کنیم به آغوش گذشته ی خود پناه می بریم تا با دور کردن دغدغه ها و دلواپسی های فردا آسان تر با آینده روبه رو شویم. کلی راتلج در این باره می گوید:((نوستالژی نقشی حیاتی در سلامت روح و روان ما بازی می کند چرا که با فراخواندن تجربیات خوشایند به ذهن این حس را به ما القا می کند که زندگی ما به عنوان موجوداتی هوشمند دارای معنا و مفهوم است.))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
شروع به تایپ کردن برای دیدن محصولاتی که دنبال آن هستید.