ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

ژان باپتیست پولکن مشهور به مولیر در پاریس متولد شد پدرش تاجربود و مادرش را هنگامی که بسیار جوان بوداز دست داد.مدتی برای کسب درآمد به شغل پدر ادامه داد و پس از آن در دربار شغلی گرفت و چندی بعد به عنوان پیشخدمت مخصوص لویی سیزدهم مشغول کارشد.در سال هایی که به عنوان پیشخدمت دربار خدمت می کرد با تئاتر آشنا شد و پس از آن آشنایی او با خواهران ” بژار ” که در آن زمان یک گروه کوچک تئاتری را تشکیل می دادند به طور کلی زندگیش را متحول کرد٬ طی همکاری با این گروه بود که استعداد و قدرت خلاقیت خود در نگارش نمایشنامه را کشف کرد و به همین دلیل به طور کلی تجارت و کار در دربار را رها کرد و با ارسال نامه ای به پدرش از او درخواست کرد تا تمامی ارثیه مادرش را به او ببخشد تا به این وسیله بتواند، تماشاخانه ای خریداری کند و به فعالیت های تئاتری خود تمرکز ببخشد. اما نبود استقبال کافی از نمایش ها، مولیر را با مشکلات شدید مالی مواجه کرد. چنان که طلبکارها او را به زندان انداختند اما با کمک هایی که ازدربار و دوستان دریافت کرد، به مشکلات مالی اش سامان بخشید و از سال ۱۶۴۶ سفری به سراسرفرانسه را آغاز کرد و در هر شهر به اجرای نمایش پرداخت. در همین زمان دلدادگی او به مادلن بژار ازدواج آنها را موجب شد که سالها به عنوان زوج هنری در کنار هم فعالیت می کردند.مولیر پس از دوازده سال در حالی به پاریس بازگشت که سرشار از تجربه های مفید و شهرت در سراسر کشور بود.شهرت فراگیر و حمایت دربار از مولیر حسادت رقبای او را برانگیخت.

قلم نقّاد مولیر

انتقادهای تندی که مولیر از زندگی اشراف و درباریان می کرد در کنار طعنه هایش که نسبت به کشیشان ریاکار و متعصب و رباخوار داشت، باعث رنجش خاطر و احساس ناامنی در به خطر افتادن منافع این عدّه شد و همین مساله موجب تلاش برای حذف مولیر گشت. اما دوستی و حمایت لویی چهاردهم و آشنایی مولیر با ژان دو لا فونتن – نویسنده و شاعر افسانه های فرانسوی – که در آن زمان به شدت مورد احترام دربار و شاه فرانسه بود،او را از این دشمنی ها مصون داشت و حتی شرایطی را فراهم می آورد که مولیر تلاش بدخواهان و دشمنان خود را با نگارش کمدی هایی تند پاسخ بدهد.

درد مولیر

آثار مولیر پس از بازگشت به پاریس بیانگر نوع نگرش او به زندگی و شرایط کلی جامعه بود. او مسایل مالی را به عنوان مهمترین و جدی ترین مشکل اقشار مختلف جامعه مطرح می کرد و همواره فقر را دلیل برای رفتارهای غیر اخلاقی می دانست. او به مساله بهره کشی طبقه ثروتمند از افراد پایین دست جامعه به شدت اعتراض می کرد و با ارایه آثار کمدی که به هجو رفتارهای سلطه جویانه و برتری طلبانه اشراف می پرداخت همواره دل آزمندان جامعه را دچار ترس و دلهره می کرد. او حتی در نمایش های خود از نوعی انقلاب و مبارزه علیه ثروتمندان زورمدار خبر می داد و هرج و مرج و بدبختی های جامعه را ناشی از نبود عدالت اجتماعی و ریشه دار شدن فساد در بین پولداران و کشیش ها می دانست. هر چند که در این میان فعالیت های رندانه افراد کم درآمد را نیز مورد تایید قرار نمی داد. از سوی دیگر، مولیر نوعی بدبینی و بی اعتمادی افراطی نسبت به پزشکان داشت و آنها را نمایندگان فرشته مرگ می دانست که کار او را تسریع می بخشند و به همین خاطر حاضر نبود نزد پزشک برود.

پرده آخر

از آغاز سال ۱۶۷۰ مولیر از نظر جسمی و روحی با مشکل مواجه می شود. اطلاع مولیر از خیانت همسر و ادامه آن زندگی زناشویی و مشترک او را به شدت تهدید می کند و روح بذله گو و حساس او را به شدت می آزارد. این مساله پس از مدتی به جدایی مولیر از همسرش می انجامد.
مولیر در۱۶۷۳ نمایش ” بیماردروغین ” را به روی
صحنه می برد که موفقیت بی نظیری درجذب مخاطب به دست می آورد. اما در چهارمین شب اجرا در حالی که مولیر اجرای نقش آرگن (بیمار دروغین) را بر عهده داشت، ناگهان بر روی صحنه از شدت سرفه بیهوش می شود و به خانه منتقلش می کنند.او پس از اینکه مقدار زیادی خون سرفه می کند، به اغما می رود و همان شب چشم از جهان فرو می بندد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
شروع به تایپ کردن برای دیدن محصولاتی که دنبال آن هستید.