ADD ANYTHING HERE OR JUST REMOVE IT…

فرانسوا ماری آروئه، معروف به ولتر،که در ۲۱اکتبر ۱۶۹۴درپاریس متولد شد.نویسنده، مورخ و فیلسوف مشهور عصر روشنگری بود. شهرت او بیشتر بدلیل حمله به کلیسای کاتولیک، طرفداری از آزادی مذهب، آزادی بیان، و جدایی دین از سیاست بود. او در کالج بزرگ مسیحی لوئیس آموزش دید و در آنجا زبان لاتین و یونانی را فرا گرفت، و بعدها در طول زندگی نیز ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی را آموخت. اوکه از کودکى، روح عصیانگرى در نهادش نمایان بود، بر خلاف میل پدرحرفه نویسندگى را برگزید و نام ولتر را براى خود انتخاب کرد.

ولتر،ولتر می شود!

چندی بعد جایزه آکادمی فرانسه را کسب کرد اما پس از مدتی منظومه اى انتقادآمیز درباره اعضای آکادمى و نویسنده اى که جایزه مقام اول را گرفته بود، سرود و همراه با مقالات آکنده از انتقاد و نیشخندى که در چندین روزنامه مى نوشت، شهرت فراوانى یافت. در همین سال ها به علت مقاله و اشعاری که علیه ولیعهد نوشته بود، دستگیر و زندانى شد. مدت یازده ماه در زندان بود اما با تلاش دوستان و هوادارانش رهایى یافت. در زندان به قدرى ضعیف شده بود، که دیگر به ولتر پیشین شباهت نداشت، درعوض از استحکام و مقاومت روحى برخوردار شده بود. دو سال بعد، حکومت فرانسه، ولتر را به عنوان اخلالگر براى بار دوم روانه زندان نمود، اما مدتى نگذشت که از زندان آزاد گردید، مشروط بر اینکه خاک فرانسه را ترک نماید. وی ناگزیر در سال ۱۷۲۶ م. راهی انگلستان شد. در این زمان بود که با چند تن از شعرای انگلیسی آشنا گشت و مقالاتی به زبان انگلیسی منتشر کرد.

ولتر باز می گردد

در سال ۱۷۲۹به فرانسه بازگشت و در این سال تراژدی «بروتوس» را نگاشت. ولتر در سال ۱۷۳۰ مجموعه اى تحت عنوان «نوشته هائى چند درباره ملت انگلیس» منتشر ساخت، که مردم فرانسه را سخت تحت تاثیر قرار داد. در سال ۱۷۴۸ نمایشنامه سمیرامیس را به قصد رقابت با کره بیون حریف خود نوشت. در سال ۱۷۶۲ م. حوادثى رخ داد، که ولتر عدالت خواه را بر آشفته ساخت و علیه کلیسا و حکومت وقت، که با قضاوت هاى نادرست، مرتکب جنایت مى شدند، به پا خاست. ولتر با دفاع از بى گناهانى که به دست کلیسا و حکومت شکنجه شده، یا به قتل مى رسیدند، کارى کرد که وجدان مردم اروپا را بیدار ساخت. او با انتشار نامه هاى فلسفى خود، همه سازمان هاى حکومت و کلیسا را به انتقاد مى گرفت و بى پروا خرافات و جنایات آنان را آشکارمى کرد. به مسیحیت متعصب مى تاخت، نابکارى هاى آنان را برملا مى نمود و به ستمکاران یورش مى برد. در سال ۱۷۷۶ به انتقاد از آثار شکسپیر پرداخت و قطعات ایرن و آگاتوکل را در آن زمان نوشت.

ولتر و دین

نظیر بیشتر اندیشمندان عصر روشنگری، ولتر، با دلایل عقلانی و نه دیانت مبتنی بر تعالیم مسیح که اجرای آن بر دوش کلیسا بود، به خدا باور داشت، از این رو، وی دئیست به حساب می آمد. وی بر آن نبود که ایمان مطلق برای اعتقاد به خداوند، ضروریست. ولتر چنین می نگارد: «ایمان چیست؟ باور به آن است که کدام یک، بدیهی است؟ خیر. در ذهن من کاملاً بدیهی است که هستیِ ضروری، ذاتی، ابدی و هوشمندی موجود است. این موضوعِ ایمان نیست؛ بلکه موضوعِ عقل است. اما بیشتر او را بدلیل مخالفت با کلیسای کاتولیک آته ئیست، یعنی عدم باور به خدا قلمداد کرده اند. قائلان به این باور گفته ای از ولتر را که “اگر خدایی هم نمی بود، می بایست او را ساخت” مبنای کار قرار داده اند، اما با اندکی التفات به نامه ها و نوشته های ولتر می توان احساسات راستین وی را در باب خدا مشاهده کرد.

آخرین سطرها از کتاب زندگی

ولتر سرانجام پس از یک زندگی پرماجرا، در ۳ می ۱۷۷۸ به علت کار و خستگی مفرط در ۸۳ سالگی درگذشت. بیش از چند سال نگذشته بود، که انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت، انقلابى که ولتر، یکى از آتش افروزان آن بود. انقلابیون در سال ۱۷۹۱ میلادى، جسد ولتر را از خارج پاریس آوردند و بر روى ویرانه هاى زندان باستیل، که روزگارى ولتر در آن محبوس بود، نهادند.

میراث ولتر

ولتر، طبقه سرمایه دار فرانسه را کوچک و بی تاثیر، اشراف را انگل و فاسد، مردم عادی را نادان و خرافی، و کلیسا را نیروی ظالمانه و ایستا که تنها در مناسبت با تعدیل کردن درنده خویی پادشاهان مفید (گرچه اغلب اوقات غارتگر) ، ارزیابی می کرد. او دموکراسی را بخاطر تبلیغ حماقت توده ها سرزنش می کرد٬به پادشاه خردمند در تغییر دادن وضعیت بیشتر اعتقاد داشت، این را می توان از نامه های ارسالی به فردریک کبیر درک کرد. وی در فرانسه به عنوان کنشگری دلیر در تلاش خستگی ناپذیر برای کسب حقوق مدنی(دادرسی عادلانه و آزادی مذهب) و محکومیت بی عدالتی و عوام فریبی مورد افتخار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
شروع به تایپ کردن برای دیدن محصولاتی که دنبال آن هستید.